عنوان مجموعه اشعار : مجموع اشعار
شاعر : حسن تلخابی
عنوان شعر اول : عقربه های انتظارقرن جدید سال نو بر دل ما خبر دهد:
باد زمان غبار غم از دل ما نمی برد
هر که به عشق سال نو گندم و جو و سبزه کاشت
سبزه گواه آن سخن چون که درو نمی کند
عاشق حضرت ولی، منتظر زمان نباش
آنکه به آب تشنه است تا تهِ چاه می رود
ساعت همت و تلاش واحد انتظار ماست
کوشش و سعی و همتت عقربه را جلو برد
ثانیه های همتت هرچه سریع گذر کند
مدت انتظار تو به انتها می رسد
عنوان شعر دوم : ماه رمضانرمضان شد و دوباره دل ما شده خدایی
خود او گشوده این ماه در رحمت الهی
سرِ وصف کردن ماه چو به خلوتت نشینی
به خدایت این چنینی سخن دلت برانی:
چو گناه بندگانت ز فضائلش بسوزد
زِ فضائلش به این ماه رمضان نام دادی
شده قدر زینتی بر شَه ماه مسلمینت
تو گناه مسلمینت شب قدرها برانی
شب قدر شد مقدر، قدر تمام عالم
شده افتخار امت، شب قدر، زنده داری
سر حرمتش در این ماه به بشر سخن برانی
صُحُف و زبور و تورات و کتاب آسمانی
عنوان شعر سوم : هوای گرگ و میشروزگاری من گواهینامه از ناجا گرفتم
روی صندل، پشت فرمان توی ماشینم نشستم
با تمام ذوق و شوقم عازم راهی شدم
چون غروب و گرگ و میشی بود هوا عاصی شدم
چشم من از پشت شیشه پشت عینک سو نداشت
پس میان جاده وُ یک پراید نقره ای فرقی نذاشت
شانس خوبی داشتم کو هشیار بود
درمیان پیچ تند، بخت با من یار بود
ما گذشتیم از کنار یک دگر با ترس و لرز
جا گذاشتیم روی ماشین های خود یک خط و درز
من در این جریان مقصر بودمُ او بی گناه
در کنار این خسارت از ته دل دادم آه
بیمه تخفیفش به جا و کم نشد شکر خدا
این بلا هم بر طرف شد از سرم شکر خدا
با سه اثر مهمان شعرهای آقای حسن تلخابی هستیم. در قسمت شناسنامه شاعر مشخص میشود که شاعر چیزی کمتر از یک سال سابقۀ سرودن شعر دارد. با این اوصاف میتوانم عرض کنم که آقای تلخابی در این مدت کم، شروع خوبی داشتهاند اما راه درازی را هم پیش روی خود دارند. شاعر هنوز بر وزن و قافیه مسلط نشده است. در مورد وزن باید بگویم که ایشان راه خوبی را برگزیده است و آن استفاده از وزنهای دوری و ریتمیک است که کمک زیادی به شاعر میکند که از مسیر درست وزن خارج نشود. البته واقعیت این است که هنوز هم شعر در بیتهایی از وزن خارج میشود. دلیل این خروجها هم بیشتر توجه نداشتن به تفاوت هجای بلند و کوتاه و کشیده است. مثلاً وقتی مینویسیم «گندم و جو و سبزه کاشت» خودمان بهصورت سماعی و گوشی میتوانیم حس کنیم که مجبوریم برای حفظ وزن «جو» را زیادی بکشیم و از ساخت طبیعی واژه خارج کنیم. درواقع ما در این قسمت کلمهای هموزن –مثلاً- واژۀ «ماش» نیاز داریم.
اما در مورد قافیه هم باید بگویم که بیتها در بسیاری از موارد قافیه ندارند. اما دلیل این موضوع هم باز یک نکتۀ باریک اما بسیار مهم است. توجه داشته باشید که اشتراک حرف آخر واژههای قافیه باید در واژۀ اصلی باشد و نه پسوندها و شناسههایی که به آن میچسبد. مثلاً دو واژه «دادی» و «رانی» را نگاه کنیم. حرف «ی» در این واژگان، درواقع شناسۀ فعل است و ربطی به واژۀ اصلی ندارد. درواقع ما در اینجا دو کلمۀ «داد» و «ران» را داریم و «ی» ردیف حساب میشود. خب با این تفاصیل میبینیم که داد و ران باهم همقافیه نیستند.
علاوه بر این هنوز شاعر بر روان سرودن تسلط ندارد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که سرودن شعر بههیچوجه نباید در مسیر زبان و بیانی سخت و دشوار و دیرفهم و دیریاب بیفتد. درواقع همانطور که به روانی حرف میزنیم، باید بتوانیم به همین راحتی واژگان را در بیت بچینیم. حتماً روی زبان و بیان سالم بیشتر کار شود.
پیشنهاد میکنم حالا که شاعر در آغاز راه است، حتماً عرضۀ شعر به مخاطبان شعرشناس و حرفهای را جدی بگیرد و اگر شعرش را برای مخاطب عام و عادی خواند، بههیچوجه تحت تأثیر تشویق یا تخطئه این گروه از مخاطبان قرار نگیرد. چراکه در بسیاری از موارد، مخاطب عادی میتواند با تشویقهای بیجا و تخطئههای اشتباه، آفرینندۀ اثر را به راه خطا برد. همین ارسال شعر به پایگاه نقد و البته در صورت امکان حضور در جلسات و کارگاههای نقد شعر بسیار مناسب است.