عنوان مجموعه اشعار : جدایی
شاعر : سید رضا محمود هاشمی
عنوان شعر اول : غزلافسوس دراین عشق که دیوار بدیدم
در شیفتگی فاصله بسیار بدیدم
عادی شده نیرنگ رفیقان درختان
چون برگ رود هیزم یا دار بدیدم
چون چنبره زد آتش تک بر دل قوها
من در دلشان بس انتظار بدیدم
من در دل شب،فاصله با روز بدیدم
در چشم زمان گریه ی غمبار بدیدم
سرمای فراوان رهایی چه زیادست
بر دست بشر جعبه ی سیگار بدیدم
ای کاش بسوزد پدر حرف جدایی
بی شک که در این نغمه آزار بدیدم
عنوان شعر دوم : سپیدمرا پاییزی است ناتمام...
منتها
جای برگ های طلایی
اشک میریزم
اما
باهمان سوز
باهمان غروب
و
باهمان هوای ابری
عنوان شعر سوم : سپیدکجا میروی....
صبر کن
دلم لک زده برای
صدای پایت...
در نقدهای قبلی دربارهی نوشتههای آقای رضا محمودهاشمی ، راجع به اهمیت زبان و معاصر بودن آن، رعایت جایگاه ارکان جمله و نحو زبان ، تمرکز روی یک قالب و مسلط شدن بر آن قالب و سپس رفتن به سراغ قالبی دیگر مفصل صحبت کردیم.حال با سه اثر از ایشان روبروییم که هنوز بخشهایی از نقدهای قبل بر این سه اثر نیز وارد است که ایشان را مجددا به همان نقدها ارجاع میدهم.
در اثر اول که با یک غزل روبروییم نکات مثبت این است که اکثر مصاریع وزن درستی دارند به جز یک مصرع :
چون چنبره زد آتش تک بر دل قوها
من در دلشان بس انتظار بدیدم
در مصرع دوم این بیت ایراد وزنی وجود دارد که باید بازنگری شود.کلمه انتظار از وزن خارج است و هجاهای آن با بقیه قوافی یکسان نیست. هجاهای بقیه قوافی _،_ است اما وزن کلمه انتظار _U_ است.
از ورن که بگذریم، میرسیم به موضوع زبانی که انتخاب ردیف "بدیدم" خود باعث عدم صمیمیت و خروج زبان از زبان معیار است.که بایست شاعر دقت بیشتری در استخدام ردیف داشته باشد. تلاشهایی برای به روز شدن و روان بودن زبان مشاهده میشود.مثال :
ای کاش بسوزد پدر حرف جدایی
که بسیار به زبان معیار نزدیک است.که البته واژه ی "حرف" که برای پر کردن وزن آمده است از صمیمیت و روانی آن کاسته است. اما در باقی غزل هنوز مشکلات زبانی و به هم ریختگی نحو جمله به چشم میخورد. با عوض کردن ردیف غزل مشکل خیلی از ابیات حل می شود.امیدوارم در غزلهای بعدی دقت بیشتری برای ردیف صورت بگیرد.
اما در مورد دو اثر بعدی ایشان باید بگویم که پیشنهاد میکنم فعلا که در ابتدای راه هستند، تا آشنایی کامل با فوت و فنهای ادبی و شناخت آرایهها و قوالب ادبی از نوشتن اشعار آزاد پرهیز کنند.شعر آزاد به خاطر آزادی ظاهری چارچوب، قالبی گول زننده است و نویسنده نوقلم فکر میکند که میتواند هرچیزی را به هرشکلی بنویسد و روی آن نام شعر بگذارد.
اگر شما وزن و ردیف و قافیه را که یکی از ستونهای شعر سنتی و کلاسیک پارسیست برمیدارید، بایست ستونهای دیگر آن را اعم از ایماژ و خیال انگیزی و .... را آنقدر خوب تقویت کنید که ساختمان شعر شما سرپا بماند.
دودیگر اینکه عدم تمرکز بر یک قالب شما را دچار گسستگی ذهنی میکند.فعلا روی غزل کار کنید و غزل بخوانید تا فنون ادبی را وارد شوید.بعد که توانستید غزلی خوب بگویید آنگاه سراغ قالبهای دیگر بروید و در آن قوالب بختآزمایی و زورآزمایی کنید.
علاقه شما و پشتکار شما برای نوشتن ستودنیست.پس با مطالعه بیشتر و شناخت بیشتر ادبی این راه و تلاش خود را مسیر بدهید و شعر درست را بشناسید و بسرایید.دوستان من و من در پایگاه نقد شعر از هیچ کمکی در این راه برای شما عزیزان دریغ نخواهند کرد.با آرزوی موفقیت برای شما منتظر آثار بعدی شما هستیم.