عنوان مجموعه اشعار : آفتاب عاشقی
عنوان شعر اول : پستوی عاشقی
عشق را آتش زدن در عصر خاموشی خوش است
عشق را فانوس ره کردن برای تو خوش است
ای نگارا تا به کی پیدا و پنهان عاشقی ؟
تا به کی عشق را خواندن گناه فاحشی ؟
تا به کی آرام نجوا کردن در گوش یار ؟
تا به کی پنهانی سر زدن به پستوی بهار ؟
ای نگارا من خزان را در بهار بوسیده ام
از برای لعل او از ریشه ام پوسیده ام
ای نگارا حافظ این یک دم ، دیگر خوش نخواند
چون که گیسوی نگار دیگر مراد ما نداد
من نه دیگر طلبی از لعل او دارم ونه
نقد عشقی که کنم قربان به تیر عشق او
عنوان شعر دوم : ایام جوانی
من از عشق توی رعیت زاده
به زیر افکنده ام صد خان زاده
به یاد عشق شیرین لبانت
بپرسم از همه نام و نشانت
ز گرد سرزنش پیر و برنا
سیه شد دیده ام از گرد این باد
مرا در دل نهال آشنایی است
ولی افسوس از این درد جدایی
از آن روز که دیدیم یکدگر را
بخندیدیم و سوزاندیم اگر را
پرستیدیم عشق نوجوانی
نهان خواندیم آواز رهایی
ولی آرام و آهسته چو شبتاب
مسلط گشت عقل بر عشق شباب
عنوان شعر سوم : راز
این فصل عشق که با تو دیدار تازه کردم
شکوفه امیدی جوانه زد در قلبم
از نور عشق تو زد چشمم به هر طرف سر
از شور ایت ترانه ، آواز عشقت از بر
از سالها که دارم عشق تو را امانت
هرگز ندادم از دست پروای این ملامت
نقد این شعر از : مهدی بهار
دوست جوان و نوجوی ما خانم سارا احمدی اولین آثار خود را برای نقد ارسال کرده اند.این اتفاق دو تبریک دارد. نخست اینکه در این عصر سنگی و سیمانی همینکه فردی قلم به دست میگیرد و نگاه و احساس و لحظات خاص و درک خود از آن لحظات را به روی کاغذ جاری میکند، موهبتی معمولی نیست که به هر کس اعطا شود.
دو دیگر این است که ایشان تاثیر بهسزا و شایان نقد را در راه رسیدن به یک هنر پیشرو و موفق درک کردهاند و برای این دو اتفاق بایست به ایشان تبریک گفت.
در کنار نقد آثار توسط منتقدین بایست مطالعه درست و دقیق هم جزو برنامههای شاعر باشد تا زودتر و درستتر بتواند به شعر درست و سلیم خود دست پیدا کند.
برای خلق یک اثر ابتدا باید چارچوب و قالب را شناخت و بعد ابزار و اصول آن را درک کرد تا بتوان به درستی از آنها بهره برد.به این ابیات نگاه کنید:
از آن روز که دیدیم یکدگر را
بخندیدیم و سوزاندیم اگر را
و
ای نگارا من خزان را در بهار بوسیده ام
از برای لعل او از ریشه ام پوسیده ام
در این دو نمونه شما به طور ناخودآگاه ردیف و قافیه را رعایت کردهاید.(حال یا با شناخت آنها،یا بدون شناخت)یکدگر و اگر در نمونه اول، پوسیدهام و بوسیدهام در نمونه دوم قافیههای شما هستند .و "را" در نمونه اول ردیف شما میباشد که عینا بعد از قافیه تکرار شده. اما این اتفاق باید در کل اثر بیفتد که در آثار شما رعایت نشده است. شما اشعار زیادی خواندهاید و این در ناخودآگاه شکل گرفته است. اما برای سرایش یک شعر باید آگاهی خود را از قالب و صنایع و اصول ادبی به خوداگاه خود آورده و از آنها استفاده کنید.
نکته مهم بعدی رعایت وزن شعر است.
وزن بر پایه یک مصرع آغازین که باید بدون سکته و درست است شکل بگیرد و در ادامه وزنی که شما برای یک شعر(غزل،مثنوی،دوبیتی،رباعی و قطعه و ....) انتخاب میکنید میبایست در تمام شعر یکسان باشد.
کتابهای "آرایه های ادبی" و "عروض و قافیه" دورهی دبیرستان میتوانند کمک شایانی به این شناخت بکنند.در کنار مطالعهی این کتابهای پایه، خواندن غزلهای شعرای معاصر میتواند فضای غزل امروز ایران(چه از نگاه زبانی،چه دیدگاه فرمی و روایتی) را برای شما روشن کرده و کمک کند تا این جوشش شعری شاعر چکش خورده و راه درستی را برای جاری شدن بیابد.
جوشش و کوشش در سرایش یک اثر دو چیز توامان هستند که بایست آنها را باهم هماهنگ کرده و کاستیهای هر یک را با دیگری برطرف کرد و مطالعه بزرگترین همراه و کمک برای کسیست که میخواهد پای در این راه بگذارد.
امیدوارم اثرات مطالعه دقیق و نکتهسنج شما را در آثار بعدیتان ببینیم و آثار زیبایی از شما بخوانیم.
با سپاس و آرزوی موفقیت برای شما