عنوان مجموعه اشعار : ...
شاعر : مطهره ناصحی
عنوان شعر اول : مادرمادر تو در دنیای خاکی بی مثالی
گویی برایم یک خدای ایده آلی
یعنی برای ما خداوند آفریده
خود یک خدای خاکی نیکو خصالی
هر صبح بر می خیزی از جا مثل خورشید
یا چون گلی روییده از گل های قالی
در کوچه های شهر گلها می شکوفند
همراه با آن خنده های پرتقالی
لبخندهایت می شود در چین صورت
چون رقص ماهی توی دریای زلالی
پر کرده ای این خانه را با عطر و بویت
گویا بهشت اینجاست، آری این حوالی
آغوش گرمت بهترین جای جهان است
پر می زنم سوی تو با بال خیالی
دیگر چه می خواهد پرنده از خدایش
جز آشیان ساده ی بی قیل و قالی
پنهان شده در چهره خندان تو، غم
مثل ترک بر ظرف پر نقش سفالی
تا دست پر مهرت به سوی آسمان است
کی می روم تا آن جهان با دست خالی
عنوان شعر دوم : عنوان شعر سوم :
این غزل،غزلی تقدیمی با موضوع خاص است.و از همان شروع ذهن ما را آماده شنیدن غزلی با مقصد مشخص میکند و سایهی مادر و ارتباط آن با ابیات (به شکل اخص) و کلیت غزل به طور اعم را برجسته میکند. با این توضیح کوتاه میپردازیم به بررسی غزل خانم مطهره ناصحی.
با اینکه غزل نام ندارد اما در همان بیت آغازین با آوردن نام مادر، شاعر کل غزل و مضامین ابیات آن را لو میدهد. مطمئنا نیاوردن نام مادر در ابتدای غزل میتوانست این غزل را بهتر از این کند. و مخاطب را به این ترغیب کند که این شخص که در این شعر تا مرتبه خدایی بالارفته کیست و در بیتهای پایانی با پرده برداری از آن ضربهی لازم را به شوق و درک مخاطب وارد آورد.
آنچه که در این غزل ارسالی کمتر به چشم میخورد دقت و ظرافت در استخدام واژگانیست.و انگار شاعر این غزل را سرسری و سادهانگارانه نوشته است. این بیت را ببینید:
یعنی برای ما خداوند آفریده
خود یک خدای خاکی نیکو خصالی
در بیت اول "است" به قرینهی معنوی حذف شده است. درحالیکه میتوانست باشد و چون در سیلاب آخر مصراع به جای هجای بلند، هجای کشیده هم میتواند بنشیند ضربهای به وزن وارد نمیشود:
"یعنی برای ما خداوند آفریدهست"
در مصرع دوم همین بیت کلمات "خود" و "یک" اضافه اند. البته تاکید یک لازم به نظر میرسد اما وجود "ی" نکره در آخر مصرع و به اجبار قافیه باعث حشو "یک" میشود.(در بیت قبلی "ی" در انتهای بیت ،نقش ضمیری دارد.)
بگذریم از اینکه واقعا "نیکوخصال" در این غزل چه میکند. جنس این کلام واقعا از جنس زبان معاصر و زبان این غزل نیست.
در سه بیت بعدی این غزل (بیت سوم تا پنجم) بیتها با وجود استقلال ، ارتباط عمودی خوبی دارند.
در این بیت:
هر صبح بر می خیزی از جا مثل خورشید
یا چون گلی روییده از گل های قالی
حذف فعل به قرینه لفظی به زیبایی اتفاق افتاده و تصویر زیبای هر دو مصراع با این حذف درست و بهجا پیوند زیبایی بههم خوردهاند.
اما باز با این وجود کلماتی هستند که حضور آنها جز به اجبار وزن و قافیه قابل توجیه نیستند. قافیه ی پرتغالی کاملا از بیت چهارم بیرون زده است و هیچ پیوندی با واژگان بیت ندارد. یا در این بیت:
لبخندهایت می شود در چین صورت
چون رقص ماهی توی دریای زلالی
تصویر زیبا و خوب بیت بخاطر به هم ریختگی زیاد و بیدلیل ارکان جملهها پیچیده به نظر میرسد و زیبایی بیت را کدر کرده است.
آنچه در این غزل بیشتر به چشم میآید حضور مصرعهای زیبا و و گاه بیتهای زیباست.اما خانم ناصحی قطعا باید این غزل را بازنویسی کنند تا آن مصاریع زیبا به بیهودگی تلف نشوند.حتی ابیات خوب این غزل نیز به تنهایی نمیتوانند بار کل غزل را به دوش بکشند.به بیت زیبای زیر دقت کنید:
پنهان شده در چهره خندان تو، غم
مثل ترک بر ظرف پر نقش سفالی
یک بیت کاملا تصویری با کدهای زیبا و دلایل شاعرانه خوب در پیوند بین اجزای تصویر و جمله.اما یادمان باشد که غزل خوب، غزلی است که تمام حلقههای زنجیر آن دارای یک قدرت و پیوستگی یکسان باشند.
آغوش گرمت بهترین جای جهان است" مصرع خوب و روان و سهل و ممتنعیست که با یک پاسخ خوب در مصرع بعدی توانایی برجسته شدن را دارد.با قدرت خلق بالقوهای که از قلم شاعر به چشم میآید و رعایت نکات مورد اشاره، قطعا میتوان توقع پوستاندازی چشمگیر این غزل را با ویرایشی درست توسط شاعر داشت.
با آرزوی موفقیت برای شاعر و خواندن اشعار جدید ایشان در پایگاه نقد شعر.