عنوان مجموعه اشعار : ریشه ی احساس
شاعر : حامد صمیمی
عنوان شعر اول : ۱_نقاش ، ۲_قتل عام۱_نقاش
من اگر نقاش بودم
برای اطرافیانم
احساسی میکشیدم
به رنگ قلب.
۲_قتل عام
چشمانت...
تروریستی بود
که همه ی
شهر چشمانم را
قتل عام کرد.
عنوان شعر دوم : ۳_عقل و عشق ، ۴_کودکی۳_عقل و عشق
همه ی کشمکش های
عقل و عشق
بر سر «شین» بود
و پای «لام».
۴_کودکی
پایان خوش کوتاه
همه ی لالایی های
کودکی ام
شروع تازه ای
برای بیداری غم های
بزرگ بود.
عنوان شعر سوم : ۵_پرواز ، ۶_دل انگیز ، ۷_هزارپا۵_پرواز
کاش سر به هوا بودم
تا خیال آسمان
پرواز میکردم.
۶_دل انگیز
حرف های دلم
فقط با دلم
دل انگیز است...
۷_هزارپا
دلم برای فرار
هزارپا میخواهد.
نقد این شعر از : مهدی بهار
یکی از قالبهای مطرح و مهم در ادبیات امروز قالب "طرح" میباشد. قالبی که در آن میشود با کمترین ِ واژگان ممکن، ژرفترین پیام را به مخاطب انتقال داد.
که این مهم با استفاده از یک یا چند صنعت بیانی اتفاق میافتد.در ایران به نوعی این قالب ادامهی آزاد دوبیتی و رباعی میتواند باشد.در شرق آسیا ژاپنیها هایکو را دارند.شعرهای سه خطی(۱۷ هجایی) که تصویری را بیان میکنند که برداشت آزاد از آن ازآن خواننده است.اما طرح تصویری چندلایه دارد که یکی از آنها تصویر اصلیست.
در هفت شعر کوتاهی که آقای صمیمی ارسال کرده اند،بخاطر کوتاهی آنها سعی میکنیم به بررسی طرح بودن یا نبودن آنها بپردازیم. در شعر اول:
من اگر نقاش بودم
برای اطرافیانم
احساسی میکشیدم
به رنگ قلب.
با یک تصویر ذهنی و سورئال روبروییم.نقاشیی یک احساس به رنگ قلب.تصویری ناپخته و یک سطحی از ذهنیتی خام.که نیاز به پردازش دارد.
درباره چگونگی چندلایه کردن شعر آزاد و کوتاه پایینتر صحبت خواهیم کرد.
در شعر دوم، شاعر ، همه شهر را استعاره از مردم شهر گرفته. و کلمهی "مردم" را که در ایهام با مردمک چشم است و رابط اصلیست با شهر شدن چشم، به قرینه ی عشقی حذف کرده است و باعث گنگی در شعر شده است.حال وجه تشابه چشمان معشوق با تروریست بودن در چیست؟
در شعر سوم که بازی حروفی با حروف عقل و عشق مخاطب به هیچ جا نمیرسد.یک نمونه کوتاه از قیصر امینپور که بازی کشیدن از حروف را در خود دارد توجه کنید:
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز میشود
ایهام کلمات "قاف" "حرف آخر" " نام کوچک" و تبادرهای دوپهلوی این کلمات و کارکرد آنها باعث میشود یک شعر در ابتدا ظاهرا شخصیست و قاف آخر عشق را با قاف اول قیصر مقایسه کرده است.اما با ایهام زیبای مورد استفاده.
انگار تعبیر و تعریف قله ی قاف است. حرف آخر عشق بزرگترین و فصلالخطاب عشق را به ذهن میآورد که این فصلالخطاب تازه آغاز نام کوچک من میتواند باشد.حتی اگر نام من قیصر هم نباشد از این تفاخر خیالی و زیبا لذت میبرم.
از نمونه های چهار و پنج و شش میگذریم.در نمونه ی آخر:
دلم برای فرار
هزارپا میخواهد.
چند جابجایی کوچک انجام میدهیم:
دلم
هزار پا میخواهد
برای فرار
با تعویض جای هزارپا و فرار ، تاکید روی هزار پا کردیم و با فاصله گذاشتن بین "هزار" و "پا" ایهام کوچکی در هزارپا ایجاد شد.انگونه که قبلا نوشته شده بود نویسنده فقط یک هزارپا فقط میخواست. الان پا میخواهد برای فرار.ان هم هزار پا.با این جابجایی ها کمی به "طرح" نزدیک شدیم.اما هنوز با طرح شدن فاصله ها دارد.
سالها پیش طرحی شنیدم که مثل این نمونه آخر بود:
تا گل محمدی در آب افتاد،
ماهیها صلوات فرستادند.
یک طرح سطحی و یک لایه که فقط یک ایهام ساده داشت و البته طرح آخر شما قابلیت بیشتری از این نمونه ذکر شده دارد.
این هایکوی معروف را باهم بخوانیم:
ای حلزون
از کوه فوجی بالا برو
اما آهسته آهسته
یک امر بدیهی را طوری القا میکند که گویی به خواهش اوست که حلزون این کوه بلند را بالا میرود.آن هم آهسته آهسته.تو گویی حلزون سریعتر از این هم میتواند بالا برود.شعری کوتاه و عمیقا تصویری.
امیدوارم با دقت بیشتر روی این قالب در آینده طرحهای زیبایی از شما را بخوانیم.
با آرزوی موفقیت برای آقای صمیمی