عنوان مجموعه اشعار : حضرت معجزاتِ بی پایان
شاعر : الهه افروزی
عنوان شعر اول : حضرت معجزات بی پایان...شاعری کار سخت و دشواریست
تو دراین واژه ها نمی آیی
تشنگی درد بی قرارت نیست
تو خودت رد پای دریایی
واژه ها را به هم زدی،انگار
دهخدا از تو بی خبر بوده
معنی عشق و مردی و غیرت
معنی اسم یک نفر بوده
این جهان دانه های تسبیح است
توی دستت، دعا که می خوانی...
تا ابد تا همیشه در تاریخ
زنده هستی و زنده می مانی
خانه هامان حسینیه است امسال
تو غمت زنده است، نامت هست
جز خدا صاحبِ عزایت نیست،
کعبه چون از ازل سیه پوش است!
ای نفس های خسته ی زهرا
در رکابت هنوزجا داری؟
مانده ام تا بگویی یاور هست؟
مانده ام تا بگویمت، آری...
عنوان شعر دوم : ..
عنوان شعر سوم : ..
تجربهی خوب دستکم چهارساله تجربهای گرانقدر است برای دوست جوان ما خانم الهه افروزی که به نقد چهارپارهای از ایشان خواهم پرداخت.
در چهارپاره بندها در عین استقلال باید روند عمودی داستانی خود را حفظ کنند و در انتها (بدون صدور حکم) روایتی را تمام کنند که مخاطب بتواند باارجاع به ابتدای شعر و مرور بندها، سکانسهای ارایه شده را مرور و رمزگشایی کنند.
تنوع قافیه و ردیف در چهارپاره باعث شده که شاعران برای گفتن روایتهای بلند روی به چهارپاره بیاورند.
اما این چهارپاره با ۵ بند تقریبا کوتاه به نظر میرسد.البته دلیل اینکه کوتاهی آن به چشم میآید این است که بندها کمی گنگ رها میشوند و بند بعدی در تایید بندهای قبلی نیست. احساس میشود که انگار بندی جاافتاده در شعر وجود دارد. که
با نگاهی به اسم شعر "حضرت معجزات بی پایان..." که در خود چهارپاره نیامده این حس تشدید میشود.
در بند اول:
شاعری کار سخت و دشواریست
تو دراین واژه ها نمی آیی
تشنگی درد بی قرارت نیست
تو خودت رد پای دریایی
که بندی صمیمی ست به نظر میرسد(بخاطر درستی نوع زبان استخدامی شاعر) ناخودآگاه بعد از خواندن مصرع دوم به جای فعل "نمی آیی" فعل "نمی گنجی" به ذهن میرسد.که انگار بخاطر قافیه شاعر از آن چشم پوشیده است.همین اتفاق به شکلی دیگر در مصرع سوم افتاده است که به تنگنای وزن "بی قراری ات" مبدل به "بی قرارت" شده است. در مصرع چهارم هم تکرار ضمیر دومشخص "تو" و ضمیر متصل "ت" از قدرت مصرع کاسته است. که با جایگزینی حرف اضافه "که" میتوان این ایراد را برطرف کرد.
در بند دوم:
واژه ها را به هم زدی،انگار
دهخدا از تو بی خبر بوده
معنی عشق و مردی و غیرت
معنی اسم یک نفر بوده
مصرع چهارم نتوانسته است پاسخ مقدمات زیبای سه مصرع قبلی را بدهد و با ذوق و احساسی که در کلیت شعر شاعر مشاهده میشود قطعا میتواند با مصرعی بهتر جایگزین شود. یکی از دلایل این ضعف در مصرع چهارم بند دوم میتواند دوباره موضوع زبانی و دستوری باشد که به عنوان نمونه، شاید یک کلمه مانند"فقط" یا "تنها" بتواند زبان را کامل کند. و یا به جای "یک نفر" با تخاطب ممدوح (همان "تو"ی درون چهارپاره) به رفع ایراد این مصرع پرداخت.
در بند سوم هر بیت ساز جداگانهای میزن. بیت اول بیت خوبیست که ناگهان رها شده و با شعار و حرفی تکراری در بیت بعدی خود نیمه کاره مانده است.
میشد این بند را با توجه به تسبیح و دانههای آن و تشبیه سیارات به دانههای تسبیح زیباتر سرود.
در این بین بگویم که اینجا تنها بحث نقد ادبی و فنی شعر را مورد بررسی قرار میدهیم و مضمون شعر مورد بحث نیست.
در بند بعدی:
خانه هامان حسینیه است امسال
تو غمت زنده است، نامت هست
جز خدا صاحبِ عزایت نیست،
کعبه چون از ازل سیه پوش است!
در مصرع چهارم نکاتی کوچک هست که باید به آن توجه داشت.کنایهی سیاه پوش بودن کعبه،وقتی مابهازای بیرونی دارد(سیاه بودن پرده کعبه) که استعاره از عزاداربودن کعبه دارد باید دقت کرد که پردهی(ظاهری) کعبه همیشه سیاه نبوده و کعبه از ازل وجود نداشته است.شعری قویست که لایه ظاهری و لایه درونی آن هردو پیوستگی و درستی داشته باشد. یعنی هم لایه رویی آن که به ظاهر و ذهن متبادر میشود،و هم لایه درونی آن که مدنظر شاعر میباشد ،هر دو کامل و درست و متقن باشند.
در مصرع سوم بند آخر هم تنافر حروف در "بگویی یاور" وجود دارد که علاوه بر تنتفر حروف سکته وزنی هم دارد و "یی" باید هجای کوتاه داشته باشد تا وزن آن درست شود. کوتاه کردن جمله ی "کیست مرا یاری کند" به "یاور هست" هم علاوه بر ایجاد دوگانگی زبان و کاستن صمیمیت زبان، نتوانسته بار پیغامی "کیست مرا یاری کند را داشته باشد.و حتی شعار تر شده است.
امیدوارم با اشاره به این نکات، در شعرهای آتی خانم الهه افروزی شاهد مکاشفات شاعرانه کاملتر و بیت و بندهای زیبای ایشان باشیم.
با ارزوی موفقیت برای ایشان