عنوان مجموعه اشعار : خط خطی
شاعر : عمادالدین ربانی
عنوان شعر اول : اتاق خالیجای او خالی بود
عطر او جاری
در اتاقی خالی
از لبخند
جای او را تنها
وسعت تنهایی پر میکرد
عنوان شعر دوم : رمضانتمام ماه بهجز مِهر لایزالی نیست
چه روشن است، شبی قدر این لیالی نیست
ندیده قامت ماه هلالابرو را
کسی که در رمضان، قامتش هلالی نیست
خیال منظر او پیش چشم مردم هست
شب است و خواب، به چشمان این اهالی نیست
خوشا بهحال شمایی که خوب میدانید
امید بستن بر عشق، خوشخیالی نیست
چراغ هر شب خورشیدی است؛ یا شافع
شفیع ذرّهمقامان، علی(ع) است عالی نیست؟
تویی بهارهی من؛ یا محولالاحوال
کسی به غیر خداوند، این حوالی نیست
بهار دیده رسیده است، از یمین و یسار
به یمن چشم ترم، فصل خشکسالی نیست
نگاه من خبر از روشنای دل دارد
نگاه آینهها، خالی از زلالی نیست
فرشته زیر پر و بال من، به حیرت گفت؛
کسی که پر زده آن مست لاابالی نیست؟
عنوان شعر سوم : عشق شرابیدر هر رگم دواندی عشق شرابی ات را
تعجیل کن که مستم خواهم خرابی ات را
آتشفشان دل هست همسنگ خون و آتش
سنگم ،به سینه دارم عشق مذابی ات را
گر من ملولم از عشق باری ملامتم کن
من دوست دارم آری لحن عتابی ات را
دریایی از زلالی همرنگ آسمان شد
یک چشمه دید چشمم چشمان آبی ات را
از آب زندگانی من مرگ را چشیدم
تا انتها دویدم وصل سرابی ات را
گفتم کجا نهانی؟ گفتی ؛ در این حوالی
کردم به دل حواله حاظر جوابی ات را
ای عقل ناحسابی بردم حساب از عشق
من بی حساب خواندم حرف حسابی ات را
تا قدر خود شکستی شد بیشمار قدرت
بشمار زندگانی مرگ حبابی ات را
آقای عمادالدین ربانی سلام.
پیش از هر سخنی، چند نکته: الف. در سه کار ارسالی شما، غیر از کار اول [که گویا قرار بوده در چارچوب شعر نو باشد و موفق هم نیست] باقی، میزانِ کارشدگی شعرها و تسلط شاعر بر متن، بیشتر از آن است که متعلق به شاعری با «کمتر از دو سال» سابقهی کار در حوزهی شعر باشد [چنان که شما در پروفایل خود به آن اشاره کردهاید] بنابراین از آنجایی که بنده، هم در حوزهی نقد داستان فعالام [و به ادبیات پلیسی هم علاقمند] هم 35 سال است که روزنامهنگارم، رفتم سمتِ گوگل که ببینم که این آقای ربانی اطلاعاتی از خود در آنجا دارد یا خیر. ب. خُب، باید عرض کنم تا حدی غافلگیر شدم چون برخوردم به یک خبر که در روزنامه وطن امروز منتشر شده بود به تاریخ 24 شهریور 1400: «...علیرضا قزوه، مدیر نشر شاعران فارسیزبان اظهار داشت: همزمان با روز ملی شعر و ادب، نشر شاعران پارسیزبان 10 مجموعه شعر تازه از شاعران افغانستان، تاجیکستان، هند و ایران را در دهلی نو منتشر میکند. وی با بیان اینکه با نشر این کتابها تعداد مجموعه شعرهای شاعران هندوستانی به ۹ کتاب خواهد رسید، تصریح کرد: پیش از این کتاب شعر شاعرانی چون سیدنقی عباس کیفی، بلرام شکلا، اخلاق آهن، سیده بلقیس فاطمه حسینی، مهدی باقر، علیاصغر الحیدری، عزیز مهدی و سرویش تریپاتی منتشر شده بود و مجموعه شعر سیدهفاطمه صغریزیدی آخرین مجموعه شعری از شاعر هندی است که کتابش هفته آینده رونمایی میشود...» و در ادامه: «...پیشتر آثار شاعرانی چون رضا اسماعیلی، محمدحسین انصارینژاد، عبدالرحیم سعیدیراد، نغمه مستشارنظامی، مرضیه فرمانی، مرتضی حیدری آلکثیر، مجتبی حاذق و عمادالدین ربانی را منتشر کرده بودیم و در هفته پیش رو نیز کتابهای 5 شاعر دیگر از ایران را در دهلی نو منتشر میکنیم که استاد محمدجواد محبت، هادی منوری، شعبان کرمدخت، محمود اکرامی و فریبا یوسفی در این شمار هستند.» بعد، برخوردم به گزارش یک شب شعر مجازی به تاریخ یک ماه بعد که در همشهری آنلاین آمده بود به نقل از تسنیم: «محفل ادبی «سلام منجی دلها»؛ با نگاهی به جایگاه منجی در شعر شاعران فارسیزبان شب گذشته با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب همزمان با سالروز آغاز زعامت امام زمان(عج) برگزار شد. در این برنامه شاعرانی چون غلامعلی حداد عادل، علیرضا قزوه، ولیالله کلامی زنجانی، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، غلامرضا کافی، محمدجواد محبت، هادی منوری، ایرج قنبری، محمدمهدی عبدالهی، وحید ضیایی، امیر عاملی، محمدحسین انصارینژاد، عزیز آذینفرد، شعبان کرمدخت، سید مسعود علوی، علیرضا حکمتی، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانیزاد، فیروزه حافظیان، وحیده افضلی، مرضیه فرمانی، سیده فرسته حسینی، فاطمه ناظری، فاطمه افشاریان و ...» و در ادامه: «همچنین شاعران پارسیزبان خارجی از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، سوریه و ... مانند سیده فاطمه بلقیس حسینی، سرویش تریپاتی، عمادالدین ربانی، مهدی باقرخان، سیدسکندر حسینی، فلیحه کاظمی، احمدعلی برقی اعظمی، محبوب حسین و ... حضور داشتند.» طبیعتاً این جای کار، باید زنگی میزدم به آقای قزوه که آشنایی ما بیشتر از 35 سال است اما بسنده کردم به همین چند نکته که مشخص میکرد که عمادالدین ربانی کمتر از دو سال نیست که شعر میگوید و در محافلِ حرفهای شعری هم حضور دارد. تا اینجای کار، میشود با این واقعیت کنار آمد که به رغم همنشینی این شاعر با چند کلاسیککار حرفهای، شاید خواسته نظرات دیگران را هم جویا شود که نه حرکت اشتباهیست و نه غیرِمعمول، گرچه کمی عجیب است چون زمانِ صرف شده توسط شاعر، گاهی برای گرفتن چند نقد است از چند شاعر برای یک شعر! ج. غزل سوم شما در این مرسوله، قبلاً در مرسولههایی هم که توسط آقایان امیرعلی سلیمانی و روحالله احمدی با عناوین «اهمیت سنجیدگی در زبان» و «به مخاطب نزدیک شوید» نقد شده، آمده بود. با توجه به اینکه شاعر، چندان در بند تغییر و ویرایشِ این کارها هم نیست [احتمالاً کل آثار از دفتری منتشرشده یا در حال انتشار است] و در همین مورد خاص، فقط بیتِ آخر در یکی از مرسولهها کم است [که میشود فرض را بر این گرفت که بعداً به غزل اضافه شده] باید به این نتیجه رسید که عمادالدین ربانی، نه به دنبالِ دریافتِ نقدِ آموزشی که صرفاً به دنبالِ دریافتِ بازخوردِ آثار خود است و شاید هم جمع کردن مجموعهای از آنها. [گرچه یکی از منتقدان، امیدوارانه به پیشرفتِ روزافزونِ شعر شما اشاره کرده اما به گمانم، این پیشرفت بیشتر متعلق به زمانِ سرایش شعرهای دفتر شماست نه زمان خواندن نقد و سرایش شعر و الخ. ایشان نوشتهاند: «پیش از آغازیدن این نوشته، بنا به روش همیشگی، آنچه را سرایندهی گرامی، پیش از این در پنج نوبت، پیش چشم مهربان و البته جدی پایگاه محترم نقد شعر گذاشته بود، مرور کردم؛ نه یک بار که حداقل سه بار. دلیل این وسواس و تکرار نیز چیزی نبود جز اینکه در مرور این آثار، نشانههای پیشرفت، بهخوبی مشهود است؛ به گونهای که سه سرودهی فرستادهشده در این نوبت، فاصلهی آشکاری با بیشتر آثار قبلی دارند؛ تا حدی که میتوان در همین آغاز، بهآسودگی، یک «خسته نباشید» و «دست مریزاد» قرص و محکم به آقای عمادالدین ربانی گفت و امیدوار بود که بهزودی این نهال قدکشیده، به درختی خوشقامت و پربار در باغستان شعر جوان تبدیل شود.»] نتیجه: پایگاه نقد شعر، با هدفی آموزشی بنیان نهاده شده و رویکردی صرفاً تحلیلی یا تجلیلی یا... از آن نوع که در نقدهای دیگر در رسانههای دیگر میبینیم، در این رسانه نیست بنابراین ارسال آثار قبلاً منتشرشده که کارشان در ذهن شاعر تمام شده، نه انگیزهای به منتقد میدهد برای نگاهِ دقیقتر، نه به خودِ شاعر کمکی میکند، نه به دیگرخوانندگانِ این نقدها در پایگاه نقد شعر. اینها را که نوشتم، حالا برسیم به کارهای شما. کار دوم، بهترین اثر ارسالی در این مجموعه است گرچه همهی ابیات، «ارزشِ اجرایی» یکسانی ندارند و گرچه غزل، حرفهایست اما پیداست که شاعر، در رسیدن به امضای شخصی و بیانِ اختصاصی، باید بسیار بکوشد. اینکه شاعر میداند که میتواند با «زنجیرهی تداعیها» و توسل به چهار صنعت کارآمد برای شعر امروز یعنی مراعات نظیر و تضاد و ایهام و تلمیح، «مضمون» را منعقد کند و متصلاش کند به «قافیهای عملگرا» نه صرفاً «قافیه در صورت»، نشانگر آن است که شاعر، با توجه به جوانیاش به مراتب خوبی رسیده حالا اگر گاهی تعداد ابیاتِ موفق، کمتر میشود مثلِ غزلِ آخر، باید دنبالِ دلایلِ دیگری گشت از جمله اینکه به گمانم هنوز زود است که شاعر بخواهد با اتکای صرف به «زبان»، به شعر سهل و ممتنع برسد [کار بسیار دشواریست] شما هر جا که بر ساختن مضمون تکیه کردهاید، موفقتر بودهاید:
ندیده قامت ماه هلالابرو را
کسی که در رمضان، قامتش هلالی نیست
یا:
تویی بهارهی من؛ یا محولالاحوال
کسی به غیر خداوند، این حوالی نیست
در مورد شعر نو گفتن، باید عرض کنم که خیلی بیشتر بخوانید با «شعر نو از آغاز تا امروز» محمد حقوقی شروع کنید و همچنین «تاریخ تحلیلی شعر نو» شمس لنگرودی که در کتابخانههای نهاد کتابخانههای عمومی کشور موجودند. همچنین، توصیه میکنم که اگر دیوان هلالی جغتایی را نخواندهاید یا کمتر خواندهاید، جبرانِ مافات کنید. [غزلهایش را البته] معمولاً به دوستان غزلسرا توصیه میکنم. منتظر آثار تازهتان هستیم. پیروز باشید.