عنوان مجموعه اشعار : شاعربودن کم جرمی نیست۴
شاعر : امیر حامدی
عنوان شعر اول : ۱نه کمانِ اَبرویت
نه شرابِ نگاهت
نه چالِ گونه ات
نه سُرخی لبت
نه خالِ گردنت
نه داغی تنت
نه نرمیِ دستانت
نه طرحِ اندامت
نه پریشانیِ موهایت...
تو
فقط بگو
چگونه فراموش کنم
آن همه
پولی را که برایت خرج کرده ام !؟
#امیرحامدی
عنوان شعر دوم : ۲من و جمیله
هر دو فوق لیسانس علوم حیوانی گرفتیم !
حالا
جمیله عروس یکی از وزراست !
من از زیر پای کدخدا
کتاب های ادبیات را جارو می کنم !
ما رابطه خود با حیوانات را حفظ کرده ایم !
جمیله تاجر بزرگ پشم گوسفند شده !
من هم میزکارِ درخورشانی
در طویله پدربزرگم دارم
و هرشب
ترانه ای برای بیشتر شدن شیرِگاوها می سُرایم !
#امیرحامدی
#فرانو
عنوان شعر سوم : ۳روزی
درِ تمامِ میکده ها را باز خواهم کرد!
ورود عموحسن و خاله لیلا را آزاد خواهم کرد!
فیلم فارسی ها را روتوش خواهم کرد !
رقص و آواز زنان را مجاز خواهم کرد!
اصلا
فوتبال بانوان را پخش مستقیم خواهم کرد!
ببخشید
وقت قرص هایم رسیده...
#امیرحامدی
#فرانو
دوست عزیز ما در شعر پیام نمیدهیم. گلایه نمیکنیم. شکواییه تنظیم نمیکنیم. بیانیه صادر نمیکنیم. انتقاد نمیکنیم. بله هیچ کدام از این اتفاقها در شعر نمیافتد . شعر هنر است همانند هنرهای دیگر پس ما در شعر نقاشی میکنیم و اگر دیدی در تابلوی نقاشی آن پیامهای اشاره شده فریاد بشود در شعر هم میشود. ما در شعر نقاشی میکنیم. تأتر اجرا میکنیم. مجسمه میتراشیم درست مثل هنرمندان نقاش و بازیگر و مجسمهساز با این تفاوت که نقاشی ما با بوم و رنگ و قلممو نیست ابزار کار ما کلام است و چون ابزار کار ما با آن موارد اشاره شده در ابتدای نقد هم یکی یعنی کلام است نباید اشتباه کنیم که هر چه با کلام بیان میشود شعر است.
شما در متون ارسالی تنها تقلیدی از نوشتار شعر دارید متن خود را تقطیع کردهاید و به شکل شعر سپید نوشتهاید در آنها دقت کنید و ببینید متون ارسالی شما از کدام یک از موارد اشاره شده است:
عنوان شعر اول : ۱
نه کمانِ اَبرویت
نه شرابِ نگاهت
نه چالِ گونهات
نه سُرخی لبت
نه خالِ گردنت
نه داغی تنت
نه نرمیِ دستانت
نه طرحِ اندامت
نه پریشانیِ موهایت...
تو
فقط بگو
چگونه فراموش کنم
آن همه
پولی را که برایت خرج کردهام !؟
این متن اگر برای شکایت از شخصی نوشته شود دادخواست میتواند باشد و حالا که برای مخاطب متن نوشته شده گلایه است بله یک نامهی گلایهآمیز آن هم گلایهای خندهدار چون اگر پولهای خرج شده برای آنچه که نبوده میبود همه چیز درست بود؟ شما پول خرج کردید که با کمان ابروی یار شکار کنید؟ شما پول خرج کردید که با شراب نگاه یار مست کنید؟ شما پول خرج کردید که به چال گونهی یار بیفتید؟ و قس علی هذا...
ببینید حتی گلایهها خندهدار است و اگر نبود هم متن شما شعر نبود چون با کلام نقاشی نکردهاید.
حال ببینیم در متن دوم چه کردهاید؟:
عنوان شعر دوم : ۲
من و جمیله
هر دو فوق لیسانس علوم حیوانی گرفتیم !
حالا
جمیله عروس یکی از وزراست !
من از زیر پای کدخدا
کتاب های ادبیات را جارو می کنم !
ما رابطه خود با حیوانات را حفظ کردهایم !
جمیله تاجر بزرگ پشم گوسفند شده !
من هم میزکارِ درخورشانی
در طویله پدربزرگم دارم
و هرشب
ترانه ای برای بیشتر شدن شیرِگاوها میسُرایم !
این متن انتقاد از وضعیت ارزشهای اجتماعی و روابط سیاسی نادرست است که تحصیلات ارزشی ندارند و ارزشها همه بر معیار روابط است نه ضوابط. شما در این متن هم نقاشی نکردهاید چون نه شما دیده میشوید نه جمیله نه یکی از وزرا نه کدخدا نه حیوانات: گوسفندها و گاوها چون این پدیدهها همه واژهاند و مصداق ندارند چون آن ها را نقاشی نکردهاید در بارهی آنها سخن گفتهاید و اگر کنایاتی هم در متن شما دیده میشود برای آن است که انتقاد شما کمی در لفافه باشد لابد برای پنهانکاری و احتمالاً ترس از بازخواست شدن و اگر این کنایهها کمی متن شما را ادبی کرده است به معنای آن نیست که شعر گفتهاید چون متن ادبی هم شعر نیست.
و متن سوم:
عنوان شعر سوم : ۳
روزی
درِ تمامِ میکده ها را باز خواهم کرد!
ورود عموحسن و خاله لیلا را آزاد خواهم کرد!
فیلم فارسی ها را روتوش خواهم کرد !
رقص و آواز زنان را مجاز خواهم کرد!
اصلا
فوتبال بانوان را پخش مستقیم خواهم کرد!
ببخشید
وقت قرص هایم رسیده...
یک بیانیه صادر کردهاید که: آی رأیدهندگان اگر به من رأی بدهید چنین و چنان میکنم: در میکدهها را باز میکنم. فیلم فارسی را رتوش میکنم. رقص و آواز زنان را مجاز میکنم. فوتبال... و در انتها هم با کنایهای هذیان بودن ادعاهایتان را بیان میکنید و میدانیم که صدور بیانیه هم شعر نیست.
شعر هنر است. باید فضای خیال خود را با کلام نقاشی کنی.